English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
suberin U ماده مومی یا چرب چوپ پنبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
asbestos U پنبه نسوز پنبه کوهی
ceraceous U مومی
cereous U مومی
waxy U مومی
waxen U مومی
oil paper U کاغذ مومی
wax candle or taper U شمع مومی
waxed paper U کاغذ مومی
waxiness U حالت مومی
lardaceous a U ماسیده مومی
wax paper U کاغذ مومی
taper U شمع مومی
tapered U شمع مومی
tapers U شمع مومی
waxed U شمع مومی
bougie U شمع مومی
waxes U مومی شکل
waxworks U پیکر مومی
wax U مومی شکل
waxes U شمع مومی
wax U شمع مومی
waxed U مومی شکل
waxwork U پیکر مومی
lost wax process U فرایند مدلهای مومی
crayon U مداد رنگی مومی
waxy flexibility U انعطاف پذیری مومی
crayons U مداد رنگی مومی
flexibilitas cerea U انعطاف پذیری مومی
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
cerate U دارای غشاء یاشامه مومی
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
trindle U شمع مومی دراز ونوک تیز
waxen U ساخته شده از موم مومی شکل
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
carder U پنبه زن
cottons U پنبه
cotton yarn U نخ پنبه
collodion U پنبه
cotton U پنبه
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
cash crops U پنبه وتنباکو
asbestus U پنبه نسوز
miuntain flax U پنبه کوهی
absorbent cotton U پنبه هیدروفیل
cotton plant U درخت پنبه
cotton plant U بوته پنبه
cotton plantation U پنبه زار
miuntain flax U سنگ پنبه
guncotton U باروت پنبه
asbeston U پنبه نسوز
boll [cotton gin] غوزه پنبه
bobber U چوب پنبه
asbestus U سنگ پنبه
asbestus U پنبه کوهی
phellem U چوب پنبه
cotton plantation U پنبه کاری
cotton seed U پنبه دانه
stoppers U چوب پنبه
stopper U چوب پنبه
floers of zinc U پنبه روی
oxide zine U پنبه روی
rock cork U پنبه کوهی
abiston U پنبه کوهی
feeding cloth U پنبه رسان
asbestos U پنبه کوهی
cotton seed U تخم پنبه
cotton waste U ضایعات پنبه
cottonseed U تخم پنبه
cottonseed U پنبه دانه
nitro cotton U باروت پنبه
asbestos U پنبه نسوز
earth flax U پنبه کوهی
abiston U پنبه نسوز
pods U قوزه پنبه
corks U چوب پنبه
floss U پنبه ابریشمی
Egyptian cotton U پنبه مصری
cotton wool U پنبه لایی
cotton wool U لایی پنبه
float U چوب پنبه
cork U چوب پنبه
card U پنبه زنی
cards U پنبه زنی
floated U چوب پنبه
floats U چوب پنبه
bully U پهلوان پنبه
bullies U پهلوان پنبه
paper tigers U پهلوان پنبه
To cut ones head with cotton . <proverb> U با پنبه سر بریدن .
paper tiger U پهلوان پنبه
bullied U پهلوان پنبه
pyrocotton U پنبه باروتی
bravado U پهلوان پنبه
pyrocellulose U پنبه باروتی
pod U قوزه پنبه
lint U ضایعات پنبه
bullying U پهلوان پنبه
bungs U چوب پنبه بشکه
gins U پنبه را پاک کردن
gin U پنبه را پاک کردن
loggerhead U نوعی افت پنبه
asbestine U مانند پنبه نسوز
mountain cork U یکجور پنبه کوهی
asbestos cement U سیمان پنبه کوهی
bunging U چوب پنبه بشکه
kapok U چوب پنبه سبک
basic crops U پنبه تنباکو و برنج
pourpoint U لحاف پنبه دار
asbestos cement U سیمان پنبه نسوز
comber U ماشین پنبه زنی
cork borer U چوب پنبه سوراخ کن
cork oak U درخت چوب پنبه کش
tampons U پنبه یا کهنه قاعدگی
cottonseed oil U روغن پنبه دانه
maco U پنبه درجه یک مصری
tampon U پنبه یا کهنه قاعدگی
cotton-mills U کارخانه ریسندگی پنبه ای
cotton-waste U آشغال و ضایعات پنبه
stoppers U باچوب پنبه بستن
ginning U پنبه پاک کنی
bung U چوب پنبه بشکه
mallow U پنیرک پنبه ایرانی
corked U چوب پنبه دار
bunged U چوب پنبه بشکه
cotton cake U کنجاره پنبه دانه
cotton gin U ماشین پنبه پاک کن
batting U پنبه حلاجی شده
stopper U باچوب پنبه بستن
gins U ماشین پنبه پاک کنی
gin U ماشین پنبه پاک کنی
asbestos mica U عایق پنبه نسوز و میکا
peasecod U جلونیم تنه پنبه دار
phellogen U لایه چوب پنبه ساز
subereous U از چوب پنبه گرفته شده
cotton grade U درجه پنبه بر اساس مرغوبیت
the cork went off with apop U چوب پنبه در رفته تپ صداکرد
angola yarn U نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
seed wool U پنبه خام یاپاک نکرده
bundle U بقچه کلاف پشم یا پنبه
quilting U پنبه دار پارچه لحافی
corks U بافت چوب پنبه درخت بلوط
pyroxilin U یکجور باروت پنبه که در الکل اب میشود
absorption U میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
pourpoint U لباس لایه داریا پنبه دار
cellulose U الیاف سلولز [در پنبه کنف و غیره]
vegetable fiber U الیاف سلولزی [مثل پنبه و کنف]
To pay no heed . To be inattentive . U پنبه درگوش گذاشتن ( بی توجه بودن )
he undid what i had done U انچه من رشته بودم او پنبه کرد
to bung U با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
mildew U کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
cork U بافت چوب پنبه درخت بلوط
to bung up U با چوب پنبه [یا متوقف کننده] بستن
cloop U صدای کشیدن چوب پنبه ازشیشه
uncorks U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
waxing cork U چوب پنبه برای پولیش کردن اسکی
willows U درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
uncorking U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncorked U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
uncork U چوب پنبه بطری را بر داشتن رها کردن
willow U درخت بید دستگاه پنبه پاک کنی
natural fiber U الیاف طبیعی [مثل پشم، پنبه و ابریشم]
snowsuit U لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه
gossypol U رنگدانه سمی پنبه دانه O 03H 03C
kapok U الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
cotton-wool yarn U نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
swabs U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swab U پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
Milco U میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
peascod U غلاف نخود جلو نیم تنه پنبه دار
kamptulicon U یکجورفرش که ازقندران وچوب پنبه امیخته بهم درست میکنندو....است
distaff U فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
swob U چوبی که برسران پنبه یا اسفنج پیچیده برای پاک کردن بکاربرن
drafting U [کشش کلاف های پشم یا پنبه بوسیله دست یا ماشین که آن را بصورت نوارهای باریک و نهایتا نخ در آورد.]
staple U [الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
steeve U خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
hank U طول مشخصی از نخ [بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
corkscrew rule U قاعده پیچ بطری بازکن قاعده چوب پنبه کش
willy U ماشین حلاجی پشم و پنبه حلاجی یا پاک کردن
ceiba U درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
scutch U پنبه زنی کردن پهن کردن
corks U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
cork U چوب پنبهای چوب پنبه گذاشتن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com